طلاق
باتوجه به آمارهای به دست آمده در سال های اخیر، با افزایش شمار طلاق رو به رو هستیم، بطوری که در شهرهای مختلف از هر ۳ ازدواج یکی از آن ها به طلاق منجر می شود که پیامدهای جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
متأسفانه یکی از مواردی که امروزه در جامعه پررنگ تر از قبل شده پدیده طلاق است.
با بررسی این مسئله به اصلی ترین علت های طلاق زوجین در جامعه ایران اشاره خواهیم کرد.
۱-عدم شناخت کافی از یکدیگر قبل از ازدواج
اولین دلیل اصلی طلاق در جامعه ما، شناخت نداشتن مناسب دختر و پسر از یکدیگر قبل از ازدواج می باشد به طوری که خود شخص و خانواده او آشنایی کافی از ویژگی های شخصیتی شریک آینده اش ندارد.
تفاهم داشتن در مواردی که در ثبات و برقراری ازدواج حایز اهمیت است و عدم تفاهم در آن ها زمینه ای برای شروع اختلاف و در اکثر موارد منجر به جدایی زوجین می باشد برای شما بیان می کنیم تا با بکارگیری از آن ها منجر به حسن انتخاب خود شوید.
الف) ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی شبیه به یکدیگر باشند، به لحاظ مذهب در یک راستا باشند و به اعتقادات یکدیگر احترام بگذارند.
ب) در نظر گرفتن تفاوت سنی
ج) توجه به ظاهر
د) سطح یکسان انرژی
و) توجه به عادت های شخصی
ه) میزان پول خرج کردن
۲- توانایی نداشتن ارتباط موثر و سازگار نبودن(عدم تفاهم)
دومین دلیل طلاق در جامعه ایران، نداشتن تفاهم است. زوجها برای ادامه یک ارتباط رضایتمند باید از مهارتهای زندگی مانند گفتوگو کردن، گوش دادن و توانایی حل مسئله آگاهی داشته باشند و این را بدانند که با تشکیل زندگی «من» و «منیت» از بین رفته و «من» تبدیل به «ما» میشود. در زندگیمشترک نفع «ما» مطرح است. همچنین زوجها باید توانایی سازگاری در هر شرایطی را داشته باشند. در زندگی مشترک، گفتوگو کردن به عنوان یک عامل مهم در ازدواج موفق است.
زوجهایی که بیشتر اهل گفتوگو هستند، توانایی حل مسئله را نیز دارند. متاسفانه از هر ۱۰ زوج، کمتر از ۳ زوج توانایی گفتوگو کردن به شیوه مناسب را دارند. باید به این مسئله توجه داشت که وقتی نتوان با گفتوگو به حل مسئلهای پرداخت، مشکل بغرنج خواهد شد.
۳-آبیاری نشدن رابطه (تکراری شدن)
سومین علت اختلاف و طلاق میان زوجها، تکراری شدن زن و شوهر برای یکدیگر است. این را باید دانست که رابطه زناشویی مانند یک گیاه است و باید برای رشد آن و جلوگیری از خراب شدن و پژمرده شدن به آن رسیدگی کرد. منظور این است که حسها و نگاههای تازه که در روزهای نخست آشنایی وجود داشته را دوباره بسازیم. تازگی داشتن برای یکدیگر سبب میشود که هر دو طرف از لحاظ عاطفی به یکدیگر نزدیک شوند و حس مهم بودن را به یکدیگر انتقال دهند. زمانی که زوجها وارد فضای طلاق میشوند در واقع این پیام را برای یکدیگر میفرستند که «تو برای من مهم نیستی» این در حالی است که هر دو طرف میتوانند کارهایی انجام دهند که برای طرف مقابل تکراری و خستهکننده نشوند و طرف مقابل هم اهمیت آنها را در زندگی خودش بداند.
۴-دخالتهایی از بیرون
چهارمین علت اصلی طلاق را میتوان دستهای دخالتگری از بیرون دانست، دخالتها میتواند شامل موارد ذیل باشد:
دخالت خانواده: متاسفانه بسیاری از زوجها این مجال و اجازه را به خانوادههایشان میدهند که از همان روزهای اول ازدواج در زندگیشان مداخله کنند. علت این دخالت به وابستگی فرد به خانواده نخستینش بازمیگردد. دختر و پسر وقتی درصدد تشکیل زندگی مشترک هستند، باید وابستگی خود را از خانواده کم کنند و هر کدام از آنها برای پایداری زندگی شان به مدیریت خانواده خود بپردازند.
دخالت امور شغلی و کاری: اهمیت دادن بیش از اندازه به کار و شغل باعث می شود که زوجها نتوانند وقت مفید و کافی کنار یکدیگر داشته باشند که بالطبع این مسئله منجر می شود که محبت در خانواده کمرنگ شود. این را باید دانست که شغل همه زندگی نیست بلکه ابزاری برای زندگی است.
دخالت اهداف شخصی: گاهی یکی از زوجین اهداف خود را بزرگ جلوه داده و به آن بها میدهد، مثلا ممکن است یکی از همسران دوست داشته باشد به خارج از کشور مهاجرت کند یا اینکه در منطقه خاصی خانه داشته باشد، در حالی که طرف مقابل چنین تفکری ندارد. وقتی به این مسائل بیش از حد پرداخته شود عملا سکان زندگی از دست زن و شوهر خارج میشود و روابط به سمت گسسته شدن پیش میرود.
بهترین راهحل برای این دسته از زوجها این است که امیال و اهداف خود را در خانه مطرح کنند و تصمیم مشارکتی بگیرند.
دخالت فرزندان: زوجها برخی اوقات به فرزندانشان بیش از اندازه بها میدهند، به طوری که تصمیمات را فرزندان بر عهده میگیرند تا جایی که حتی زن و شوهر به دلیل توقعات بالای فرزندانشان لحظهای نمیتوانند با همسرشان به طور جداگانه ای گفت و گو کنند.